پیرامون تربیت ایمانی براستی
براستی که تربیت، ضرورتی بشری از ضرورتهای انسانساز است چرا که ابزار شکلدهی کودک و آمادهسازی او در تمام زمینههای زندگی است، ساختن شخصیت اجتماعی، علمی، روانی، سلامت و امور دیگر کودک از طریق تربیت صورت میپذیرد، البته پیش از اینکه پیرامون تربیت ایمانی و اهمیت آن سخن بگوییم بهتر است با مفهوم خود تربیت، منظور از آن و انتظارات مربیان تربیتی از آن آشنا شویم.
مفهوم
تربیت
تربیت، پروسهای هدفمند و توسعهیافته است که قواعد و قوانینی بر آن حاکم میباشد که به دنبال ایجاد عادتهای نیک از طریق ارشاد، تمرین، فرهنگسازی، پالایش و ممارست است، و تربیت به حفظ فطرت شخص و مراعات آن اهتمام میورزد و به رشد موهبتها و
استعدادهای او و سپس جهتدهی این فطرت توجه نشان میدهد تا صلاح و کمال شایستهی آن را تحقق بخشد که به آمادگی انسان صالح برای آبادانی زمین کمک میکند، بنابراین تربیت ابزاری است که در تمام زمینههای زندگی، رهبران را میسازد.
اهمیت
تربیت ایمانی
ایمان، بزرگترین حقیقت هستی و بزرگترین مسئلهی انسان است، درواقع ایمان یک دوراهی در مسیر بشر در زندگانی دنیا است: فَمِنهُم مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ (بقره: 253) {پس بعضى از آنان ايمان آوردند و بعضى از آنان كفر ورزيدند}، انسانها رفتارها و اعمال خود را بر اساس آن بنا میکنند و در جهان آخرت، تمایزبخش سرانجام آنها است، و از مراحل سرنوشتساز در زندگانی انسان، مرحلهی کودکی است زیرا تغییر اعتقادات، ارزشها، عادات و رویکردهایی که در این مرحله در نفس کودک جایگیر میشود دشوار میباشد چه برسد به اینکه آنها را ریشهکن کرد، و چه بسا تأثیر آن در طول عمر انسان همراه او باقی بماند به همین دلیل، تربیت ایمانی در کودکی از مراحل مهم و تأثیرگذاری است که زندگی انسان در طول عمرش در این دنیا بر اساس آن بنا میشود.
تربیت – بطور کلی – توجهورزی است چرا که تربیتی بدون توجه و اهتمام یافت نمیشود و بهترین چیزی که میبایست بدان توجه نمود کاشتن نهال ایمان است، این در حالیست که ما در عصری زندگی میکنیم که توجه اکثر پژوهشگران تربیتی بر جنبهی
عقلی و جسمی آن متمرکز شده است و جنبه ایمانی و معنوی را نادیده گرفتهاند، چنانکه آنان ایدههای خود را در راستای محقق نمودن موفقیت دنیوی بر اساس معیارهای مادی متوجه میسازند بدون اینکه به اصلاحی اهمیت دهند که به سعادت و خوشبختی اخروی میانجامد و همین امر، نظریهها و ایدههای تربیتی ما را از این جنبه با سایر موارد، کاملاً متفاوت میگرداند.
نهفته نیست که تربیت ایمانی در اسلام یکی از ارکانی است که بنیان تربیتی در عصر نبوی بر آن استوار بود چنانکه از ابن عمر روایت شده که از رسولخدا شنیدم که فرمودند: «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَكُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ، الْإِمَامُ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ وَالرَّجُلُ رَاعٍ فِي أَهْلِهِ وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ وَالْمَرْأَةُ رَاعِيَةٌ فِي بَيْتِ زَوْجِهَا» {همهی شما مسئول هستید و از زیردستان خود سؤال خواهید شد، پیشوا مسئول است و از زیردستانش سؤال خواهد شد و مرد مسئول است و درباره خانوادهاش و زیردستانش سؤال خواهد شد و زن در خانهی همسرش مسئول است}، پیامبر بدین گونه بر بزرگی مسئولیت قرار دادهشده بر دوش هر شخص از ما تأکید کرده است و بیان فرموده که هر کسی، مسئول این امر است که: برای افراد تحت سرپرستی خود چه چیزی تقدیم داشته است؟ همچنین از رسولخدا آمده است که: «مَا مِنْ عَبْدٍ يَسْتَرْعِيهِ اللهُ رَعِيَّةً فلم یحطها بِنصحه
لم یجد رائحة الجنة» {هر بندهای که الله متعال زیردستانی برای او قرار دهد اما او به نصیحت و اصلاح آنان نپردازد بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد}. اینجا به اهمیت ارائهی نصیحت با صدق و امانتداری اشاره شده است چنانکه نصیحتی همهجانبه و آگاهانه به مصلحت فرد نصیحتشده از تمام جوانب باشد، از نمونههایی که در این باب روایت شده است گفتهی ابن عمر است که فرموده: «فرزندت را ادب بیاموز چرا که تو درباره او سؤال خواهی شد که: چه ادبی به او آموختهای؟ چه چیزی به او یاد دادهای؟ و او نیز از نیکی تو و سرپرستیاش از طرف تو سؤال خواهد شد»، ابن عمر در اینجا تأکید میکند که مسئولیت، ابتدا بر دوش
پدر و مادر خواهد بود زیرا آنها اولین منبع در آموزش و ادبآموزی هستند، همچنین روایت شده که تربیت، بهتر از صدقه است چنانکه گفته شده: «اگر شخص فرزندش را تادیب و تربیت کند بهتر از آنست که یک صاع صدقه دهد». و نیز آمده که آموزش دادن اخلاق نیک، بهتر از هر بخششی است. همچنین روایت شده که: «هیچ پدری، فرزندش را خوراکی بهتر از ادب نیکو نداده است»، تمام این نصوص و موارد دیگر بیانگر آنست که توجهورزی به تربیت و آموزش از مهمترین و بزرگترین چیزهایست که پدران و مادران به فرزندانشان تقدیم میدارند.
ما در گذشته در محیطهایی نسبتاً بسته تربیت میکردیم اما امروزه در حالی به تربیت فرزندان میپردازیم که پنجرهها و روزنههای خانههایمان رو به تمام جهان باز است، البته این مسئله خوبیها و بدیهایی دارد اما اگر هوشیار نباشیم و آنچه در جریان است را به طوری نیکو نفهمیم ممکن است بدیها بر خوبیها چیره گردد، ما میتوانیم نشانههای تغییرات رویداده را فهم کنیم اگر خصلت توجهورزی و پیگیری رویدادهای سریعی که پیرامون ما اتفاق میافتد را داشته باشیم و از افقی فرهنگیتربیتی نیکویی به خواندن رویدادها بپردازیم و توجهورزی مربی به این امر او را وا میدارد که برای استوارسازی مفاهیم ایمانی در درون نفوس کودکان از خلال جوّ خانوادگیای که همه خانواده در شکلدهی آن همکاری میکنند تلاش نماید. همچنین میتواند از طریق انتخاب مهدکودکها و مدارسی که به این امر توجه نشان میدهند به تلاش بپردازد، و غفلت از فهم امور پیرامونی ما به معنای روی دادن ضررها و آسیبهایی است که به هیچ وجه قابل جبران نیستند بلکه با فعالیت تربیتی مداوم و صبر پیاپی به بهترین نتایج ممکن – باذن الله – دست خواهیم یافت چرا که ارشادی گذرا در تربیت کافی نمیباشد بلکه نیازمند پیگیری، ارشاد و جهتدهی مداوم است.
تربیت ایمانی،
ضرورت است
نسل امروز در جهش روانی، جهش فرهنگی و فضای باز وسیعی زندگی میکند و امور جذب کنندهای که از هر طرف آن را به سوی خود میکشد خطرناکتر از آنست که سبک بشماریم در حالی که ما دشوارترین مأموریت در وجود بشری یعنی تربیت را انجام میدهیم؛ امری که لزوم تربیت ایمانی کودکان و نیاز شدید امت بدان را بیان میدارد به همین دلیل، توجهورزی به آموزش ایمان به مردم و دعوتشان به آن – بویژه کودکان – منهج پیامبران و مصلحان پس از آنان است چنانکه الله متعال درباره دعوت نوح از پسرش و بر حذر داشتن او از همنشینی با گمراهان میفرماید: يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ (هود: 42) {اى پسرك من با ما سوار شو و با كافران
مباش}، و نیز دربارهی ابراهیم آنگاه که فرزندانش را نصیحت میکند میفرماید: وَ وَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (بقره: 132) {و ابراهيم و يعقوب پسران خود را به همان (آيين) سفارش كردند (و هر دو در وصيتشان چنين گفتند) اى پسران من، خداوند براى شما اين دين را برگزيد پس البته نبايد جز مسلمان بميريد}، و لقمان در اولین توصیهی خود به پسرش، او را از شرک بر حذر میدارد و میگوید: يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ (لقمان: 13) {اى پسرك من، به خدا شرك مياور چرا که شرك ستمى بزرگ است}، و پیامبرمان محمد چنین به ابن عباس توصیه میکند که: «يَا غُلَامُ إِنِّي أُعَلِّمُكَ كَلِمَاتٍ
احْفَظْ اللَّهَ يَحْفَظْكَ احْفَظْ اللَّهَ تَجِدْهُ تُجَاهَكَ إِذَا سَأَلْتَ فَاسْأَلْ اللَّهَ وَإِذَا اسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ بِاللهِ» {اي نوجوان! چند کلمه را به تو ميآموزم: خدا را به ياد داشته باش تا او نيز حافظ و نگهدار تو باشد؛ مراقب اوامر خداوند باش تا در مقابل خود او را بيابي، هرگاه چيزي ميخواهي از خدا بخواه و هرگاه ياري ميجويي از خدا بجوي»، و در این توصیه، حرص بر تربیت ایمانی هویدا است.
از مواردی که ضرورت تربیت را روشن میسازد شناخت این امر است که آموزش دادن ایمان، اساس علوم میباشد لذا اگر کودک ایمان را فرا گیرد و نهال آن بر حسب منهج نبوی در قلبش کاشته شود عبادات و سایر فروع دین به دنبال آن در او ظاهر میگردد بنابراين توجهورزی به این امر – باذن الله – سبب توفیق و هدایت خواهد شد چرا که بسیاری از امور با ایمان به خدا و روز آخرت پیوند خورده است و هرگاه ایمان با قدرت، حضور داشته باشد انسان را از در پیش گرفتن نواهی و محرمات باز میدارد.
از امور دیگری که اهمیت تربیت ایمانی را بیان میدارد بیتفاوتی برخی از پدران نسبت به آموزش امور ایمان به کودکانشان به بهانه خردسال بودن آنهاست اما اگر بزرگ شوند قادر به آموزش دادن آنان نیستند. بنابراین هر کس آموزش امور سودمند را به کودکش نادیده بگیرد و او را به حال خودش رها کند کار بسیار بدی کرده است و دلیل فاسد شدن اکثر کودکان، پدران است که آموزش واجبات و سنتهای دین را به آنان نادیده گرفته و رهایشان میکنند بنابراین در کودکی آنان را ضایع میگردانند طوریکه در بزرگسالی نه به خود سودی میرسانند و نه به پدرانشان.
مورد دیگر، زیاد بودن برنامههای هدفمند برای کودکان در رسانههای (دیداری، شنیداری و خواندنی) است که بسیاری از آنها تصورات، نگرشها و مفاهیمی منحرف و زیانبار را در نفوس کودکان ترویج میدهد لذا لازم است که تربیتی ایمانی باشد تا با این موج رسانهای هدفمند مقابله کند زیرا تربیت ایمانی، عمل کردن به اسباب مشروع است و عاملی پیشگیرانه است که کودک را در برابر بسیاری از مشکلات تربیتی، پیش از وقوع آنها واکسینه میکند و در صورت روی دادن مشکلات، در حلّ و درمان آنها به ایفای نقش میپردازد، این امر حقی از حقوق فرزندان بر پدران و مادران، سبب سعادت در دنیا، شرط نجات در آخرت به اذن الله و سبب تفاوت یافتن مردم در آن روز میشود، و آخر سر باید گفت که تربیت ایمانی، ثبات معنوی و آرامش روانی را برای کودکان فراهم میسازد چرا که به بزرگترین سؤالات زندگی پاسخ میدهد و این امر تنها با یاری گرفتن از هدایت کتاب خدا و نور برگرفتن از سنت رسول او حاصل میشود که متمایز به سرچشمهی زلال، منهج روشن و اهداف ربانی آنست که اگر همراه با توجهورزی به نیازهای کودک، آگاهی از حال و واقع و تربیت او باشد به تکامل و تعادل در شخصیت کودک میانجامد.
اهداف
تربیت ایمانی
هدف کلی تربیت، تحقق عبودیت حقیقی برای الله متعال است و این هدف، نیازمند محقق شدن اهداف فرعی بسیاری است از جمله:
اول: پرورش عقیدتی صحیح فرزندان جامعهی مسلمان به منظور آماده کردن انسان صالحی که الله را بر اساس هدایت و بصیرت عبادت میکند.
دوم: اینکه فرد در جامعهی اسلامی به اخلاق نیکو آراسته باشد و در این امر به رسولخدا اقتدا نماید که پروردگارش برای وی گواهی داده و میفرماید: وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ (قلم: 4) {به راستى كه تو را اخلاقی والاست} و به این گفته پیامبر عمل نماید که فرموده است: «إنَّما بُعِثْتُ لأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الأَخْلاقِ» {برانگیخته شدهام تا مکارم اخلاق را به نهایت برسانم}.
سوم: رشد دادن درک و شعور جمعی آحاد جامعهی مسلمان؛ به گونهای که در هر فردی احساس وابستگی به جامعهاش نهادینه گردد در نتیجه به مسائل و دغدغههای جامعهی خود توجه میورزد و با برادران ایمانیاش ارتباط برقرار میسازد با عمل به این آیه که میفرماید: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ (حجرات: 10) {مؤمنان برادر یکدیگرند} و نیز این گفته پیامبر که فرموده: «الْمُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِ كَالْبُنْيَانِ يَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضًا» {مؤمن براي مؤمن، به منزلهي يك ساختمان است كه هر قسمت آن، موجب تقويت قسمت ديگر آن ميشود} و همچنین: «تَرَى الْمُؤْمِنِينَ فِي تَرَاحُمِهِمْ وَتَوَادِّهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ كَمَثَلِ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى عُضْوًا تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ جَسَدِهِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى» {مؤمنان در شفقت، دوستي و مهرباني با يكديگر مانند اعضاي يك پيكر هستند كه اگر عضوي از آن به درد آيد ساير اعضا بيقرار ميگردند و تب ميگیرند}. و بدین گونه، پیوندهای برادری ایمانی صادقانه میان فرزندان امت مسلمان مستحکم میگردد.
چهارم: ایجاد فردی که از لحاظ روانی و عاطفی دارای تعادل است، که این امر به شکلدهی شخصی پویا و عضوی سودمند برای جامعهاش یاری میرساند؛ فردی که میتواند به ایفای نقش و ادای وظیفه در آبادانی زمین و بهرهبرداری از خیرات آن اقدام کند و تکالیف جانشینی در زمین را به انجام رساند که الله او را جانشین در زمین قرار داده است.
اینجاست که نیاز به آغازیدن با تربیت ایمانی – با مفهوم صحیح آن – هویدا میشود که بصورت مداوم برای تولید نیروی معنوی، رشد انگیزه ذاتی، تقویت مانع درونی و انتشار روح آن در گفتار و کردار عمل میکند، و پس از این است که انجام اعمال مطلوب به منظور تحقق اهداف تربیت روانی و حرکتی، آسان میگردد.
بنیادهای
تربیتی
مجموعهای از بنیادها هستند که ساختمان تربیتی بر پایهی آنها استوار میباشد و میتوان آنها را در دو بنیاد منحصر نمود؛ اول: بنیاد معرفشناسانه و دوم: بنیاد عملی.
بنیاد معرفشناسانه را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: علم و ایمان.
بخش اول: علم است که نمایانگر بزرگترین کلید برای فهم و بنای انگیزههای رفتاری میباشد، الله متعال میفرماید: قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ (زمر: 9) {بگو آيا كسانى كه مىدانند و كسانى كه نمىدانند يكسانند؟ تنها خردمندانند كه پندپذيرند}. و پیامبر اصرار داشت که صحابهاش، علم سودمند را یاد بگیرند و به آنان یاد میداد از علمی که سودمند نیست به الله پناه ببرند، وی در دعایی که به آنان یاد میدهد فرموده است: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لا يَنْفَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لا يَخْشَعُ» {خدایا از علمی که سود نمیرساند و از قلبی که خشوع ندارد به تو پناه میبرم}.
و بخش دوم: ایمان است یعنی ایمان به ارکان ششگانه که در دلهای فرزندان جایگیر میشود لذا ایمان، معنایی همهجانبه است که زندگانی دنیا و پس از آن را در برمیگیرد، و پیامبر اصرار داشت بر اینکه نهال عقیدهی ایمانی استوار و سالم را در قلبهای فرزندان امتش بکارد.
و بنیاد عملی را میتوان به سه بخش تقسیم کرد: عبودیت، اجرا و اخلاق:
بخش اول: عبودیت (بندگی): برای تربیت نتیجهبخش میبایست شخصیتی صادق و نیز صفات ذاتی تمایزبخش را در درون کودک ایجاد کرد؛ امری که میتواند شخصیت نیکی در فرزندان بسازد، طوری که با اخلاص و ارتباط همیشگی با خدای خود با زندگی مواجه شود و رفتار و اندیشهاش و حتی آرزوها و خواستههایش راست و درست گردد ، چنانکه پیامبر به معاذ میفرماید: «اللَّهمَّ أعِنِّی عَلی ذِکرِک وَشُکرِک وَحُسنِ عِبادَتِک»، به معاذ یاد میدهد که عبادت، فضلی از جانب خداوند است و فقط تلاش انسانی نیست بلکه توفیقی ربانی نیز میباشد، همچنین به او آموزش میدهد که عبادت همیشه نیازمند یاری جستن به خداوند است لذا این امر در قلبش نهادینه میشود که مؤمن به هنگام عبادت پروردگارش میبایست از او یاری جوید و در عبادت خداوند بر او توکل کند؛ زیرا الله متعال است که او را برای طاعت و عبادت خود توفیق میدهد.
بخش دوم: اجرا میباشد؛ علم بدون عمل بیارزش است چرا که عمل وسیلهی برتری یافتن میان مردم در آخرت است: فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ (زلزله: 7-8) {پس هر كس که هموزن ذرهاى نيكى كند (نتيجه) آن را خواهد ديد * و هر كس که هموزن ذرهاى بدى كند (نتيجه) آن را خواهد ديد}.
بخش سوم: اخلاق است، منهج و برنامهی اسلام، انسان را بااخلاق میسازد حتی خود پیامبر معتقد بود که تمام رسالتش در یک معنا یعنی خوشاخلاقی و تربیت بر اساس اخلاق جلوهگر میشود چنانکه فرموده است: «إنَّما بُعِثْتُ لأُتَمِّمَ صَالِحَ الأَخْلاقِ» {برانگیخته شدهام تا اخلاق نیک را به نهایت برسانم}، و مردم را به خوشاخلاقی سوق میداد و میفرمود: «إِنَّ مِنْ أَحَبِّكُمْ إِلَيَّ وَأَقْرَبِكُمْ مِنِّي مَجْلِسًا يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَحَاسِنَكُمْ أَخْلَاقًا» {محبوبترين افراد شما نزد من و نزديکترين شما به همنشيني من در روز قيامت، خوشاخلاقترين شماست}، چرا که اخلاق، نتیجهی تربیت ایمانی ظاهری است.
نمونههایی
تربیتی
ارائه نمونههای عملی از مهمترین اموریست که بر استوارسازی مبانی و ارزشها یاری میرساند، و ما در اینجا بصورتی مختصر، تعدادی از نمونههایی را ارائه میدهیم که بیان میدارد رهنمود پیامبر و صحابهی وی در شکلدهی بنای ایمانی کودکان چگونه بوده است:
- از ابن عباس روایت شده که پیامبر تعویذ (پناه بردن به خدا) را به حسن و حسین یاد میداد و میفرمود: «مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ وَهَامَّةٍ وَمِنْ كُلِّ عَيْنٍ لَامَّةٍ» {پدر(بزرگ) شما با این کلمات برای حفظ و سلامت اسماعیل و اسحاق دعا میکرد و میگفت: پناه میجویم به کلمات خداوند که کامل است از هر شیطان و جانور زهردار و از هر چشم آسیبرسان}.
- از ابوهریره روایت شده که رسولخدا فرمود: «مَا مِنْ مَوْلُودٍ إِلَّا يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ أَوْ يُنَصِّرَانِهِ أَوْ يُمَجِّسَانِهِ» {هر نوزادي بر فطرت سالم (اسلام) به دنيا ميآيد اما والدينش، او را يهودي، نصراني يا مجوسي (زرتشتي) بار ميآورند}.
- از ابوهریره روایت شده که رسولخدا فرمود: «مَا مِنْ مَوْلُودٍ إِلَّا يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ أَوْ يُنَصِّرَانِهِ أَوْ يُمَجِّسَانِهِ» {هر نوزادي بر فطرت سالم (اسلام) به دنيا ميآيد اما والدينش، او را يهودي، نصراني يا مجوسي (زرتشتي) بار ميآورند}.
- از ابن عباس روایت شده که روزی پشت سر رسولخدا بودم که به من فرمود: «يَا غُلَامُ إِنِّي أُعَلِّمُكَ كَلِمَاتٍ احْفَظْ اللَّهَ يَحْفَظْكَ احْفَظْ اللَّهَ تَجِدْهُ تُجَاهَكَ إِذَا سَأَلْتَ فَاسْأَلْ اللَّهَ وَإِذَا اسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ وَاعْلَمْ أَنَّ الْأُمَّةَ لَوْ اجْتَمَعَتْ عَلَى أَنْ يَنْفَعُوكَ بِشَيْءٍ لَمْ يَنْفَعُوكَ إِلَّا بِشَيْءٍ قَدْ كَتَبَهُ اللَّهُ لَكَ…» {پسرجان! چند کلمه را به تو ميآموزم: خدا را به ياد داشته باش تا او نيز حافظ و نگهدار تو باشد؛ مراقب اوامر خداوند باش تا در مقابل خودلإ او را بيابي. هرگاه چيزي ميخواهي از خدا بخواه و هرگاه ياري ميجويي از خدا بجوي و بدان که اگر همهي مردم جمع شوند که نفعي به تو برسانند نميتوانند مگر آنچه که خدا براي تو مقدّر کرده است}.
- از حسن بن علی روایت شده که گفت: رسولخدا به من کلماتی را یاد داد که در قنوت وتر آنها را بخوانم: «اللَّهُمَّ اهْدِنِي فِيمَنْ هَدَيْتَ وَعَافِنِي فِيمَنْ عَافَيْتَ وَتَوَلَّنِي فِيمَنْ تَوَلَّيْتَ وَبَارِكْ لِي فِيمَا أَعْطَيْتَ وَقِنِي شَرَّ مَا قَضَيْتَ إِنَّكَ تَقْضِي وَلَا يُقْضَى عَلَيْكَ وَإِنَّهُ لَا يَذِلُّ مَنْ وَالَيْتَ وَلَا يَعِزُّ مَنْ عَادَيْتَ تَبَارَكْتَ رَبَّنَا وَتَعَالَيْتَ» {الهي! مرا در زمرهی كساني قرار بده كه آنها را هدايت كردهاي و مرا جزو كساني قرار بده كه به آنها عافيت عطا فرمودهاي، الهي! مرا جزو كساني قرار بده كه تو، ياور آناني و هر چه كه به من عنايت فرمودهاي مباركش بگردان، و مرا از قضاي بد حفاظت كن، تويي كه حكم ميكني، احدي بر تو حاكميت ندارد. همانا كسي كه تو او را حمايت كني ذليل و خوار نميشود؛ پروردگارا تو بابركت و بلندمرتبه هستي}.
- از انس بن مالک روایت شده که رسولخدا به من فرمود: «يَا بُنيّ ، إذَا دَخَلتَ عَلى أهلِكَ فَسَلِّم، يَكون بَركَة عَليكَ وَعلَى أهلِ بَيتِك» {اي فرزندم، هر وقت بر اهل خانهي خود وارد شدي، سلام کن که آن براي تو و خانوادهات خير و برکتي خواهد شد}.
- از جندب بجلی روایت شده که گفت: در آن حال که نوجوانانی بالغ و قوی بودیم نزد رسولخدا حضور داشتیم، ایشان پیش از اینکه به ما قرآن یاد دهند ایمان (عقیده) میآموختند سپس قرآن را یاد میگرفتیم در نتیجه، بر ایمان ما افزوده میشد.
- أم سلیم رمیصاء مادر انس بن مالک در حالی اسلام آورد که انس کوچک بود و هنوز از شیر گرفته نشده بود و به انس تلقین میکرد که بگوید: لاإله إلّا الله، بگو: أشهد أنّ محمداً رسول الله، انس هم چنین گفت.
- از ابراهیم تَیمی روایت شده که: مردم مستحب میدانستند هنگامی که کودک زبان میگشود هفت بار به او «لاإله إلّا الله» را یاد دهند لذا این، اولین چیزی بود که بر زبان کودک گفته میشد.